Saturday, June 22, 2013

دلنوشته منصور اصانلو پس از مرگ برادرش در زندان

بنا به گزارشات رسیده به« فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» زندانی سیاسی افشین اسانلو بامداد جمعه ۳۱ خرداد در بیمارستان رجایی کرج جان خود را فدای راه آزادی مردم ایران نمود.

بامداد جمعه ۳۱ خرداد ماه زنده یاد افشین اسانلو که گفته می شود دچار سکته قلبی شده بود در بیمارستان رجایی کرج جان خود را فدای راه آزادی مردم ایران نمود.

او در حالیکه در سالن ۱۲ بند ۴ زندان گوهردشت کرج در محیطی کاملا ایزوله شده که از داشتن ارتباط تلفنی و سایر حقوق اولیه انسانی محروم بود و دائم همانند سایر هم بندیانش تحت فشارهای روحی و غیرانسانی قرار داشت با این وجود بنا به گفته هم بندیانش روحیه ای شاد داشت و شوخ طبع بود و هیچ گاه از داشتن ناراحتی قلبی شکایتی نداشت.

افشین اسانلو ۴۲ ساله و از فعالین کارگری بود که چند سال پیش دستگیر و به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل گردید. و پس از آن به زندان گوهردشت کرج تبعید گردید.


936978 150226421827041 1557686264 n



 منصوراصانلو، برادر افشین اصانلو و از فعالان کارگری و رئیس سابق سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه (شرکت واحد) که از سال ۸۴ بارها دستگیر و در زمانی زندانی شدن خود مورد بدرفتاری شدید قرارگرفته بود اردیبهشت ۱۳۹۲  در گفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشردرایران گفت که به دلیل تهدیداتی که شده بود مجبور شد از کشور خارج شود:«…به جز نجات جانم، یکی از دلایلی که از کشور بیرون آمدم تلاش برای ادامه فعالیتم است. گفته بودند ممکن است این بار من را بکشند چون فعالیت هایم را زیاد کرده بودم و به من خبر دادند که احتمال کشتنت است…»



متن زیر را لحظاتی پیش منصور اصانلو پس از دریافت خبر فوت برادرش، در صفحه فیسبوک خود منتشر کرد:


افشین برادرم بود . کوچکترین برادر . بعد از در گذشت پدرم طبیعی بود که روند معمولی زندگی ما برهم بخورد . با شرایطی هم که در جامعه پدید آمده بود . همه ما بایستی کار می کردیم تا زندگی بگذرد . افشین هم به ناچار وارد بازار کار وجامعه کارگری شد . تاسال ۱۳۸۱که در شرکت واحد شاغل شد. در مشاغل و کارهای مختلف کارگری کرد . در شرکت واحد راننده خط وسپس راننده واحد گشت شد . بعد از انکه در ان ایام فعالیتهای سندیکایی ما در شرکت واحد گسترده تر شد، او وتعدادی از رانندگان وکارگران را به علت انکه قراردادی بودند بعداز اتمام تاریخ قرار داد اخراج کردند .بعداز ان برای گذران زندگی دوباره به کار در مشاغل مختلف پرداخت . از جمله برای رانندگی به ترمینال‌های مسافربری بین شهری مراجعه میکرد وبه عنوان راننده کمکی مشغول به کار میشد . کاری بدون پشتوانه و امنیت شغلی و جانی . گاهی هم با کامیون وتریلی رانندگی میکرد . در خاطرات ویادداشت هایی که نوشته است گوشه هایی از شرایط سخت وظالمانه کار در جاده‌ها وبرخورد‌های کارفرماها را به خوبی بیان کرده است . در همان دوران با ملاحظه تلاش‌های ما برای تشکیل وپیشبرد امر سندیکای کارگران شرکت واحد وملاحظه علاقه مندی وحضور کارگران شرکت واحد در جلسات سندیکایی نسبت به تلاش برای تشکیل سندیکای رانندگان جاده‌ای آغاز به فعالیت نمود . وآ موزش‌ها وتجربیات وکتب مربوط به دانستنی‌های سندیکایی را دقیق تر از قبل مطالعه می کرد وانها را به میان همکاران جاده‌ای‌اش میبرد . گاهی اطلاعیه‌های سندیکایی راهم به دست همکاران وهم دردان در ترمینال‌ها وپایانه‌ها می رساند . بعد از افتتاح مجدد سندیکا در خیابان ابوریحان که با همکاری یکی از وکلای برجسته ومردمی که خود سالها طعم تلخ وگس زندان را کشیده بود . روزانه در ان دفتر حضور می یافت وامور سندیکایی محوله را به پیش می برد ،همکاری تنگاتنگی که کاملا راز دارانه انجام میشد که موجب دستگیری زود رس نشود .


طی این مدت خیلی گسترده تر با رانندگان ترمینالها ارتباط داشت ودر بین انها بیانیه‌های آموزشی سندیکایی را نشر می داد . بعد از دستگیری من در ۱۹تیر ۱۳۸۶ وبستن دفتر دوم سندیکا که با زحمت زیاد کارگران آماده وباز گشایی شده بود ، افشین نیز دوباره به جاده وبیابان باز گشت . حدود سه سال پیش که من در زندان بودم .اورا در قسمت خوابگاه رانندگان ترمینال جنوب دستگیر می کنند وبه اطلاعات شهر ری می برند وبا هماهنگی اطلاعات اوین او را به بند ۲۰۹ اوین می برند وتحت سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار می دهند . تا از او برعلیه سندیکا وفعالیت‌های سندیکایی اقرار بگیرند . اقرارهایی دال بر همکاری سندیکا با گروههای سیاسی واقدامات غیر قانونی وحتا تهیه اسلحه برای سندیکا یا داشتن نقشه بمب گذاری با همکاری عوامل گروه‌های سیاسی مخالف ج.ا که همه دروغ و واهی وچون او این اتهامات را نمی پذیرد زیر فشارهای سخت تری قرار می گیرد .



منصور اصانلو


شنبه اول تیر ماه ۱۳۹۲


 


 





دلنوشته منصور اصانلو پس از مرگ برادرش در زندان

No comments:

Post a Comment