پس از مشخص شدن نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و برنده شدن حسن روحانی بسیاری از اصولگریان به نقد و انتقاد از عملکرد خود پرداختند. اما عدهای هم که نتوانستند این نتیجه را هضم کنند و اشتباهات خود را بپذیرند از موضع دیگری وارد شدند تا کمی درد باخت را کم کنند. از این رو این دسته از تندروها که در سال ۸۸ بر صحت انتخابات تأکید می کردند این بار نیز برنده شدن حسن روحانی را دلیلی بر عدم تقلب در سال ۸۸ قلمداد می کنند. در پاسخ مقایسههای اشتباه این گروه، نگارنده مختصراً به مواردی اشاره می کند که اتفاقاً دلیل تقلب در سال ۸۸ می باشد.
۱- یک قیاس مع الفارق یا مقایسۀ نابه جا که بعضی از اصولگرایان نظیر حداد عادل به آن اشاره می کنند این است که چطور نظامی که ۳۵۰ هزار رأی آقای روحانی را صیانت کرده می تواند ۱۱ میلیون رآی بالاتر احمدی نژاد در سال ۸۸ را صیانت نکند؟ پاسخ به این مقایسۀ اشتباه همان قدر روشن است که حداد عادل فلسفه خوانده و هر نوجوان دبیرستانی می فهمد چنین استدلالی از اساس بیربط است. طبق جدول دوم متوجه می شوید که مقایسه ۱۱ میلیون با ۳۵۰ هزار چقدر بیربط است. چرا که اگر اختلاف نفر اول و دوم در سال ۸۸ را ۱۱ میلیون عنوان می کنید در انتخابات سال ۹۲ هم اختلاف نفر اول و دوم را بیان کنید که ۱۳ میلیون است، نه ۳۵۰ هزار رأی. اگر درصد رأی نفر اول سال ۹۲ را ۵۰.۷% لحاظ کنیم و شما درصد کم رأی دهندگان بالای ۵۰ درصد یعنی ۳۵۰ هزار رآی را برای پیروزی در دور اول لحاظ می کنید خوب باید در سال ۸۸ هم که احمدی نژاد با ۶۲.۴۶% اول بود را لحاظ کنید. که ۱۲.۴۶% بالاتر از ۵۰ درصدش در سال ۸۸ عددی معادل ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار می شود؛ نه ۱۱ میلیون! پس اولاً اگر قرار است مقایسهای بین اختلاف نفر اول و دوم صورت گیرد اختلاف آراء نفر اول و دوم در ۹۲، ۱۳ میلیون و در سال ۸۸، ۱۱ میلیون است. اگر قرار است بر مبنای دور دوم رفتن انتخابات نظر داده شود درست است که در سال ۹۲ اگر ۳۵۰ هزار رأی روحانی در سبد کاندیدای دیگری بود انتخابات به دور دوم می رفت اما در سال ۸۸ هم اگر ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار رأی احمدی نژاد برای کاندیدای دیگری مثلاً رضایی یا کروبی یا موسوی بود انتخابات به دور دوم می رفت. هیچ گاه مدعیان تقلب نگفته اند که ۱۱ میلیون تقلب شده است و این قیاس ۱۱ میلیون با ۳۵۰ هزار رأی مقایسۀ دو چیز متفاوت است. ۱۱ در مقابل ۱۳ میلیون باید مقایسه شود و درصد دور دوم رفتن یعنی ۳۵۰ هزار رأی در مقابل ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار رأی باید مقایسه شود.
۲- اما شاید گفته شود خب مقایسه اشتباهمان را پذیرفتیم. ولی باز هم سؤال مطرح است که چطور نظامی که ۳۵۰ هزار رأی را حفظ کرده، ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار رأی تأثیر گذار را صیانت نکرده؟ در پاسخ ارجاع می دهیم به موارد بسیار زیاد تخلف و تقلب پیش از انتخابات و در حین انتخابات و در حین شمارش آراء و البته برخورد سرکوب گرایانه که همه احتمالات را قوی تر می کرد. در اینجا برای نمونۀ کوچکی فقط به آنچه شورای نگهبان نیز تصریح کرده پرداخته می شود و آن آراء بالای ۱۰۰ درصد بسیاری از حوزهها بود. در شهر تفت در یزد ۱۴۰ درصد در انتخابات شرکت کرده بودند! در استان مازندران هم بالای ۱۰۰ درصد بود که گفتند به دلیل مسافرها و سفر بوده است! آیا مُردهها به مسافرت رفته اند؟ چطور همۀ استانها با این درصد بالای مشارکت ساکنانشان به شهر دیگری رفته اند و بالای صد درصد شده است حال آنکه در میزان مشارکت شهرهای مبدأ مسافران هیچ کاهشی وجود نداشته؟ این پاسخِ بیهودۀ مسافرت، بسیار غیرموجه بود چراکه بسیاری از حوزه ها، شهرهای بسیار گرم یا محروم بوده و اساساً غیر توریستی و غیرگردشی بوده اند. اما اگر از مباحث تحلیلی بگذریم و نگاهی به اعداد و آمار در این مورد داشته باشیم باید یادآور شد که یکی از کاندیداها با پیگیری به نتیجۀ جالبی دست پیدا کرد. محسن رضایی در سال ۸۸ اعلام کرد که در ۱۷۰ حوزه انتخابیه آرا بین ۹۵ تا ۱۴۰ درصد بودهاست. و از این خیره کننده تر پاسخ شورای نگهبان بود. عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در سال ۸۸ اعلام کرد در ۵۰ شهر که آمار مشارکت بالای ۱۰۰٪ وجود داشته، مجموعاً ۳ میلیون رأی اخذ شدهاست و این مقدار تاثیری در نتیجه انتخابات نمیگذارد. توجه دارید که ۳ میلیون رأی در کنار ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار رأی، همچین هم بعید نیست و این پاسخ کدخدایی مضحک است. اگر به این راحتی از این ۳ میلیون بگذرند خب معلوم است دولتی که با تقلب روی کار بیاید چندین اختلاس سه هزار میلیاردی نیز در خود داشته باشد.
۳- از موارد بسیاری مثل آراء باطله با درصد منفی بسیاری از حوزهها که اساساً از لحاظ علمی و آمار غیرممکن است می گذریم. و اینکه مثلاً گفته می شود این همان دولت و شورای نگهبان سال ۸۸ است که انتخابات را برگزار کرد و نمی گویند که سال ۸۸ رئیس دولت نیز کاندیدا بود و ذینفع و در سال ۹۲ احمدی نژاد کاندیدا نبود. چه بسا اگر احمدی نژاد در بین کاندیداها بود به راحتی مانند سال ۸۸ آراء را با اختلاف به نفع او اعلام می کردند. یا اینکه حتی در جایی که از سرعت کند شمارش سال ۹۲ و مقایسه آن با سال ۸۸ از شخص مسئول پرسیده شد، او گفت: این روند طبیعی کار است و از روند سال ۸۸ اطلاعی ندارد. این جمله به تنهایی نشان می دهد که ساز و کار ۸۸ و ۹۲ کاملاً متفاوت بوده است. یکی از دلایل تقلب سال ۸۸ تحلیل مقایسۀ رأی شهری، قومی و حزبی در سالهای ۸۴ و ۸۸ بود که نشان می داد درصدهای اختلاف بسیار فاحشی از سبد رآی منتقدین و اصلاح طلبان به نفع اصلوگرایان ریخته شده است! از سال ۷۶ اصلاح طلبان و منقدان نظام همواره رو به افزایش بوده است. این نکته را انتخابات سال ۹۲ نیز تأکید کرد. انتخاباتهای گذشته (غیر۸۸) و سال ۹۲ این نکته را یادآور می شود که حاکمیت، منتقدان بیشماری دارد (بالای ۵۰ درصد) که یا رأی نمی دهند یا به اصلاح طلبان رأی می دهند و اگر کسی این نکته را قبول نکند مثل آن است که مثلاً بگوید کاهش درصد مشارکت سال ۹۲ نسبت به ۸۸ از ۸۵% به ۷۲% مربوط به رأی دهندگان سبد احمدی نژاد بوده است که در سال ۹۲ رأی دادن را تحریم کرده اند!
لذا درصد بیسابقه بالای مشارکت سال ۸۸ و ریخته شدن رأی بالای منتقدان در سبد اصولگرایان لطیفهای خنده دار است.
۴- در هر حال نه تنها نمی توان گفت اگر تقلبی در ۹۲ نشده پس در ۸۸ هم نشده، بلکه مواردی چون دور اول انتخابات سال ۸۴ و اتفاقاً انتخابات سال ۹۲ نشان می دهد که تقلب یا تخلف گسترده یا هر اسمی که روی آن می گذارند در انتخابات ۸۸ اظهر من الشمس است. اگر به موارد تقلب مثل آراء باطله منفی یا آن ۳ میلیون رأی حوزههای بالای ۱۰۰% که خود شورای نگهبان نیز بر آن صحه دارد و امثال این ها، اسمهای دیگری مثل «تخلف» یا «خطا» یا هرچیزی دیگری غیر از «تقلب» گذاشته شود لزوماً به معنای پاسخ به مسئله نیست بلکه عوض کردن صورت مسئله است.
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه سپیده دم نیست.
تقلب سال ۸۸ اظهر من الشمس شد
No comments:
Post a Comment